1049
علیرضای من 💛
خدا میدونه چقدر دوسش دارم
خیلی امنیت دارم کنارش
.
.
.
.
+ وبلاگ قبلیم رو حذف کردم ، ولی سه سال پیش ماه رمضون سر ظهر دو تا موتوری مزاحممون شدن ، خیلی بد بود ، شبش دو تا هم اتاقیم زنگ زدن به خونواده و رلاشون ، من کسیو نداشتم بگم ، کلا هم اینجوریم که با خانواده زیاد حرف نمیزنم ، با اینکه اغلب وقتا واکنش بدی ندارن و اتفاقا آروم تر میشم ولی خب نمیگفتم ، خیلی اذیت شدم اون شب به خاطر تنها بودنم ، الان و بعد سه سال ، الان که علیرضا کنارمه ، آرامش دارم واقعا و خدارو سپاس میگم بابتش