961

_ من امتحان کردم شکلات همیشه جوابه

+ شکلات جواب نیس اومدن تو جوابه

.

.

.

‌‌.

+ 😌🤌🏻💛❤️‍🔥

960

خدایا شکرت 💛

959

دنیای که توش کنارم نباشی ؟

نباشی میخوام دنیا نباشه =)

958

هنوز و بعد 8 و نیم ماه هیچی برام عادی نشده
حضور علیرضا خیلی برام شگفت انگیزه
هر باری که میبینمش
هرباری که دستشو میگیرم
هر بارکه با خنده داره برام یه چیزیو تعریف میکنه
هر بار یه لحظه برگام میریزه
میگم یعنی الان من نشستم کنارش داریم با هم حرف میزنیم ؟
چه قشنگ میخنده
چه چشاش قشنگه
چقد مهربونه
هر بار که دستاشو میگیرم
یا بوش میکنم
خیلی دوست داشتنیه
خیلی زیاد

957

روزام شلوغه این مدت ، شیفت تا ۱ و نیم ، نهار ، یه چرت نیم ساعته ، ۳ و نیم از خواب بیدار میشم یه ربع به چار آماده میشم کم کم ، ۴ و نیم میرم پیش عسلم تا ۶ ، بعدش با هم میریم شام ، و من ب میگردم خوابگاه

956

آذر ۱۴۱۰

955

این پتوم الکتریسته ساکن زیاد داره خیلی باحاله شبا جرقه هاش دیده میشه 😂

.

.

.

+ من از وقتی با علیرضام دیگه از گوگل استفاده نمیکنم ، هر چی بخواب ازون میپرسم =)

++ و البته که هر چی اون بگه درسته 🤌🏻😌

954

این روزامو دوس دارم ، حتا با وجود اضطرابم تو شیفتا

‌.

.

.

+ به ادیت زدن خیلی علاقه دارم ، خودمو تحسین میکنم بعدش بابت نتیجه ، از معدود کاراییه که راضیم از خودم ، میدونم من اصلا اصلا در حد یه گرافیست ساده نیستم و کارام خیلی آماتور و پیش پا افتاده س ولی خیلی دوس دارم این کارو و به دلم میشینه

++ امیدوارم کادو نیکی قشنگ بشه ، با علیرضا داریم با هم آماده ش میکنیم برا تولدش 💛

953

له لهم

اولین شیفت بد نبود

بعد شیفت رفتم نهار بعدش با عسلم رفتیم بیرون

بعد سه ماه چسبید واقعا

رفتم خوابگاه دوش گرفتم یه بیست دقیقه استراحت کردم دوباره رفتم برا شام

بعد شام هم در حد یه ربع نیم ساعت دوباره رفتم پیش عسلم

خوب بود 💛

952

یه جورایی نسبت به فردا بیخیال شدم یعنی بهش فکر نمیکنم بعد یهو یادم میاد فردا شیفت دارم برگام میریزه ، دوباره بهش فک نمیکنم نزدیک دو ساعته میخوام بخوابم و این گوشی لعنتی رو نمیذارم کنار بخوابم

.

.

.

+ خدایا شکرت 💛

++ یادم باشه صبحونه هفته بعدو رزرو کنم

951

بعضیا واقعا میتونن خسیس بودن ( حریص بودن در واقع ، احساس اینکه این چیز کمه باشه برا خودم ) رو به نهایت برسونن

950

علاقمند شدم به رنگ قرمز ❤️‍🔥

.

.

.

+ دلیلشم اصلا مشخص نیس 😔🤌🏻

949

اون موقع که میوه های تابستونی اومده بود ( خرداد ) ، دلم میخواست برا علیرضا سالاد میوه درست کنم ولی از نظر مالی خیلی خیلی تو مضیقه بودم و تا اخر ترم هم تقریبا با هیچی گذروندم و نشد ، ناراحتم

.

.

.

+ ناراحت نیستم ازینکه نشد ، ناراحتم که چرا همش نمیشه ، مخصوصا این چیزای کوچیک

948

بضی وبلاگا اینجورین که به ظاهر براشون مخاطب مهم نیست و این حرفا ، ولی اتفاقا دنبال کامنت و مخاطبن

یادمه یه وبلاگی خیلی وقت پیش دنبال میکردم نصف و نیمه

اینجوری بود که یه پست از پستای قدیمیشو که میدونست مخاطب جذب میکنه رو کپی میکرد پست میکرد ، به محض اینکه وبش میرفت قسمت بروز شده ها پسته رو دیلیت میزد 😁

.

.

+ حالا اسم نمیبرم 😂💔

947

من بی تو میمیرم ، آهسته آهسته ...

.

.

.

+ خوابای عجیب غریبی میبینم ، من هر وقت سعی میکنم مدیتیشن کنم بعدش خوابام عمیق و فول اچ دی میشه ، اما خب به محض بیدار شدم یادم میره و فقط یه سری چیزا جزئی یادم میمونه

++ احساس میکنم من قبلا یه دور این زندگی رو زندگی کردم ، و همینطور احساس میکنم این اولین تجربه م رو زمین نیس

+++ من ویرگولارو تو وبم طبق دستور فارسی نمیذارم ، جایی میذارم که احساس میکنم باید خواننده مکث کنه تا مطلب منتقل شه

946

خدایا لطفا کمک کن فردا کارام درست پیش بره

945

دوتا نکته که اذیتم میکنه رو بگم

اول اینکه نمیدونم این احساس از کجا منشا گرفته که بابت کارایی که خودم مقصرشون نیستم استرس میگیرم و نمیگم به خونوادم ، نمیدونم شاید میترسم به من برچسب بی عرضه بودن بزنن ، نمیدونم ، ولی استرسی که متحمل میشم سر هیچی واقعا زیاده ، البته که دارم باهاش مقابله میکنم و سعی میکنم صحبت کنم

دوم اینکه از یه رفتار مامانم به شدت بدم میاد و عصبیم میکنه ، اونم اینکه وقتی یه کاری داره ، یا میخواد بگه فلان کارو بکن به جای اینکه مستقیم حرف بزنه با تیکه حرف میزنه ، مثلا میگه بسه اینقد سرت تو گوشیه برو فلان کارو بکن ، اه ملیکا چقد تنبلی پاشو اینجارو تمیز کن ، ملیکا تو هم به یه دردی بخور فلان کن

.

.

.

+ البته که کلا خیلی تیکه میندازه و به شدت رو مخمه

944

بوی این مامه فوق العاده‌س

خیلی بوشو دوس دارم

943

چقدر من این پسرو دوس دارم 💛

942

نت افتضاحه ، افتضاح !

پیاما به سختی ارسال میشن

نمیدونم به خاطر اینه که نتم داره تموم میشه یا چی

.

.

.

+ باید نت بخرم

++ خدایا شکرت 💛

941

کاش دانشگاه باز شه سریع ازینجا دور باشم یه مدت

940

تو یه پناهی 💛

939

این فر کننده ها ( نمیدونم اسمش چیه ، curlier ؟ ) که پول میدین براش و شب تا صب باید موهاتونو دورش بپیچین تا موهاتون فر شه ، خواستم بگم موهای من خدادادی همون جوری فره 😌

فر درشت 😌👌🏼

937

یه عالمه وسیله ی کوچیک کوچیک نیاز دارم

یعنی خیلی که زیاد باشه صد تومن نهایت قیمتش باشه

اگه دو سه تومن داشته باشم بخش زیادیشو شاید بتونم بگیرم

فعلا که ندارم

ولی اگه اومد دستم وای میسم برم دانشگاه اونجا با علیرضا بریم خرید

936

نرگس محمدی چقد شیرین و دوست داشتنیه

935

یجوری دارم محصولاتو میزنم تو سبد خریدم که انگار همین الان ۱۰۰ تومن تو حسابم دارم 🥲

934

نزدیک ظهر بود بغل اختراع شد ...

933

هوا خنکه ، خواب میچسبه 💛

.

.

+ ۲۵۱ روز 💛❤️‍🔥

++ بخوابیم که دیره

+++ فردا اگه زود تر از ساعت ۹ بیدار شدم سعی میکنم دیگه نخوابم

932

خدایا شکرت که به ساعت نکشیده جوابمو میدی

931

احساس میکنم تا ننویسم حق مطلب ادا نمیشه

گیر کردم

پیش نمیره هیچی

هیچی هیچی

انرژیم صفره

.

.

.

.

+ خدایا کمک کن حل شه ، خیلی نگرانم ، خیلی مضطربم ، منو شرمنده نکن

++ میل به حرکت ندارم ، انگیزه دارم اما انرژی ندارم

930

کاش یاد بگیرم همون اول شب مث آدم بگیرم بخوابم

929

کاش من یه آدم بهتر بودم

پولدار تر

خوشگل تر

دوست داشتنی تر

928

خیلی وقتا که از چیزی ناراحت میشدم تو خونه ، عوض اینکه بیان بهم توضیح بدن که اشتباه برداشت کردی ،اونجوری که تو فکر میکنی نیس یا چمیدونم عذرخواهی کنن ، بدتر دعوا راه مینداختن که مگه بچه ای ، چرا ناراحت شدی و ...

927

و اما علیرضای عزیزم

علیرضای مهربونم

۲۵۰ روزه که کنارشم

باورم نشده هنوز که علیرضا رو کنار خودم دارم

تو یه لحظه میتونه ورقو برگردونه

خدایا شکرت بابت حضور دلگرم کننده ی علیرضای عزیزم 💛

926

تو شکننده ترین حالت خودمم

925

گفت ۳۷ تومن ۴۰۰ تومن کشید از کارتم ، بعد الکی میخواست بهانه بیاره که دستگاهش کاغذ تموم کرده ، پیامک اومد گفتم ۴۰۰ کشیدی ، گفت عه اشتباه شد گفت فردا میزنم گفتم همین امروز بزن لازم دارم بهانه آورد گفتم به من ربطی نداره برو قرض بگیر بزن ۳۰۰ تومنشو زد ۶۰ تومنشو گفت بعدا میزنه ، نزد بهش که گفتم " هول " خطابم کرد ، هنوزم نزده

924

رو مرز فروپاشی روانی‌ام ، اگه فرونپاشیدم فقط و فقط به خاطر حضور علیرضاست ، سعی میکنم حالم خوب باشه ، خودمو دوست داشته باشم ، انرژی داشته باشم ، برنامه بریزه ، تو یه لحظه همش میپاشه ، تو یه لحظه همچی از بین میره

.

.

.

+ یه وقتایی میترسم نکنه اختلال شخصیت مرزی داشته باشم

923

امروزم خیلی دلگیر بود

922

من یه سوال خیلی جدی دارم

مگه مردمک چشم یه سوراخ نیست ؟

یعنی در واقع نبود یک چیزیه

بهتر بگم چیزی نیس

حالا همین مردمک که چیزی نیست

چجوری میشه برا علیرضا اینقد قشنگ باشه برا من نباشه ؟

921

علیرضای مهربون من 💛

.

.

‌.

+ دلم گرفته

920

میفرماد که : دنیا بعد عشقت با من مهربون شد =)

919

هیچ جایی بدون تو انگار جام نیس

918

امروز چطور بود ؟ خوب نبود ، بد هم نبود ، روزی که با علیرضا تلفنی حرف بزنم بد نمیشه

این دفعه دلم گرفت ، تازه حال اونایی که میگفتن تموم شدنش دلگیره رو میفهمم تا قبل این علیرضا نبود ، دلبستگی ای نداشتم اونجا برام فرقی نمیکر د اونجا باشم یا خونه ، اما الان فکر تموم شدنش فکر اینکه دیگه علیرضارو نبینم یا در ایده آل ترین حالت کمتر ببینم اذیتم میکنه

علیرضا رنگ پاشیده به زندگیم بدون اون خیلی خاکستری و یه نواخت بودم ...

.

.

.

+خدایا من نمیگم رسیدن بهش غیر ممکنه ، ممکنه ، ولی اگه بخوام با منطق خودم راه حلو پیدا کنم خیلیییی طول میکشه ! تو راهو جلوم بذار

917

فال گرفتم

یوسف گمگشته اومد ...

916

دیروز شد ۸ ماه :)

.

.

.

+ من خیلی این پسرو دوس دارم ... 🫠

++ بنده حتا اگه بخوام آدم ادایی ای باشم پولشو ندارم . ولی اگه روزه پولدار شدم قطعا ادایی بودن رو امتحان میکنم

915

امشب سوار اسنپ شدم که برم

وارد که شدم بوس سیگار کل ماشینو گرفته بود

شیشه رو دادم پایین

بعد دیدم سیگار روشن دستشه

وایب خوبی از ماشین و فضا و خود طرف نگرفتم

آینه رو تنظیم کرد یه نگاه از آینه انداخت گفت بوی سیگار اون طرف که نمیاد

گفتم میاد ولی مهم نیس مسیر کوتاهه

دیگه نه جواب دادم نه نگاه کردم ببینم هنوز میکشه یا نه

.

.

.

+ یه شیر موز خوردیم با بچه ها فرقش با اون اسموتی بیخودی که اون دفعه کردن تو پاچمون این بود که اون مزه اب میداد با یکم بوی موز ، این شیر بود با بوی موز ، اصلا موز نداشت ، اونقدر که رنگش سفید سفید بود

++ بیتارو دوس دارم و امیدوارم در گذر زمان نظرم بر نگرده

+++ مهسا داشت راجع به دو نفر حرف میزد ، که دختره درونگرا بوده پسره برون گرا و این یخرده باعث شده بود مشکل بخورن گفتم منو علیرضا هم همین شکلی ایم که :/ یهو جفتشون ( هم مهسا و هم بیتا ) گفتن نه شما جفتتون درونگرایید و خب راست میگفتن من به مرور و به خاطر ارتباط زیاد چون بیشتر از علیرضا درونگرا بودم این نظرو داشتم

++++ دار و ندارم تویی فقط 🔥❤️‍🔥

914

امروز از شیفت برگشتم رفتم دوش بگیرم که شنیدم خواهرم به اون یکی خواهرم میگه " آ " ( دختر خاله ۵ ماهم ) حالش بده و بیمارستانه ، انگاری شیر پریده بود گلوش ، اکسیژن وصل کردن خوب شده بود خدارو شکر

913

۱۷ ام میرم دانشگاه عسلمو میبینم 😍

‌.

.

.

+ آدم خیر و مصلحت بعضی کارارو بعدا میفهمه ، اون موقع که قرار شد عرصه ( شیفت های سال آخر پرستاری ) رو با بیتا برم نگران بودم که نکنه با هم نسازیم ، ولی الان خوشحالم ، تنشم کمتره کنار بیتا

++ یکی مهمان گرفته به شهری که توش دانشجوئم ، میگفت این اولین باره که میبینه یه دانشگاه شیفتای عرصه‌ش دو نفریه ، نمیدونم بقیه دانشگاها چجوریه ، ولی خب ما تعدادمون کمه

+++ انرژیم فعلا بالاس و امیدوارم نیوفته

912

سبک زندگی من خیلی شبیه پت و مته

حدودا ۵۰۰ تا نات کوین داشتم تو یه اپ صرافی ، گفتم برش دارم اپه رو حذف کنم از اپه خوشم نمیومد ، رفتم برش دارم گفت باید حداقل ۳۰۰ هزار باشه که نبود ۲۹۰ و خورده ای بود

رفتم یکم دیگه نات بخرم که همشو با هم بردارم باز گفت حداقل مقداری که میتونی بخری اینقده بقیه پولمو ریختم گرفتم ناتارو تبدیل کردم به ریال انتقال زدم به حسابم و دیدم بله دو سه روزی زمان میبره بیاد حسابم و من چقدر پول دارم ؟ خیلی کم تقریبا هیچی !

یعنی پول اسنپ رفت و آمد فردام به بیمارستانو نداشتم و اگه بابام تصمیم میگرفت منو نرسونه یا کار براش پیش میومد میموندم

دیگه رفتم پیش عسلم ازش پول قرض گرفتم 🥲💛

.

.

‌‌.

+ چقد این آهنگ دوپامین وصفشه : [ دانلود ]

++ باشی مگه آدم چیزی کم داره ؟

911

یکی از شیفتایی که نه تنها سختم نبود بلکه خیلیم خوش گذشت شیفت شبی بود که قبلش علیرضا رو دیدم

910

کلافه ی سردرگم مزخرف چرتم .

909

امروز بعد مدت ها طلسم شکست بلخره با علیرضا حرف زدم صدای قشنگشو شنیدم

.

.

.

+ خنده های این پسر منو به وجد میاره ❤️‍🔥

908

دوس پسر باهوش نداشتید هر لحظه خزان بشید از میزان هوشش بفهمید من چی میگم 🫠😁😌

.

.

.

.

+ اگه هم دارید قدرشو بدونید .

++چش قشنگ جذابم ❤️‍🔥💛

+++ تو کوچه دارن فوتبال بازی میکنن چنتا پسر بچه ، صداشون میاد

907

میدونید اوضاع کجا خراب میشه

این که شما یه مشکلی دارید یا مثلا یه مسئله ای رو مختونه ، یا مثلا هرچی در ذخنتون یه راه حل براش پیدا میکنید که فک می کنید عملی میشه ، اما وقتی امتحانش میکنید میبینید نمیشه ، اونجاس که اوضاع میپیچه بهم ، دقیقا همونجاس !

از چیزای خیلی ساده تا خیلی بزرگ

مثلا دیت داری یا با دوستات میری بیرون میگی خب مثلا اون شلوار قدیمیم رو با این مانتو جدیده میپوشم ، نیم ساعت مونده به قرارتون میبینید اصلا به هم نمیاد

یا مثلا یه درسی رو میوفتی و میبینی از شانس خوبت دیگه تا فارغ‌التحصیلیت ارائه نمیشه

فلان چیزی که همیشه از یه فروشگاه میخریدی رو لازم داری میگی عب نداره سر راه میرم میخرم و میری میبینی تموم کرده

906

- چرا نمیای بیرون ؟

: راستشو بگم یا دروغشو ؟

- راستشو

: حوصله ندارم

- دروغشو میخواستی بگی چی می گفتی ؟

: کار دارم نمیتونم بیام

905

علیرضا 💛

904

فک کنم دارم نتیجه می‌گیرم

903

لاک پاک کنم گم شده

902

دیشب کلی خواب عجیب غریب دیدم