فارغ‌التحصیل شدم .

بعد سه روز فهمیدم !

مضطربم ؟ بله

چه حسی دارم ؟ بغض

چرا ؟ چون اون شهر و دانشگاه آدم امنی مثل علیرضا رو برام داشت و لانگ شدن رابطه و این همه مسئولیت حقیقتا برام ترسناکه

چکاری از دستم بر میاد ؟ هیچی !