913
۱۷ ام میرم دانشگاه عسلمو میبینم 😍
.
.
.
+ آدم خیر و مصلحت بعضی کارارو بعدا میفهمه ، اون موقع که قرار شد عرصه ( شیفت های سال آخر پرستاری ) رو با بیتا برم نگران بودم که نکنه با هم نسازیم ، ولی الان خوشحالم ، تنشم کمتره کنار بیتا
++ یکی مهمان گرفته به شهری که توش دانشجوئم ، میگفت این اولین باره که میبینه یه دانشگاه شیفتای عرصهش دو نفریه ، نمیدونم بقیه دانشگاها چجوریه ، ولی خب ما تعدادمون کمه
+++ انرژیم فعلا بالاس و امیدوارم نیوفته
+ [ سه شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ ] [ 23:35 ] [ Meli ]
|