1237
از امروزم بگم :
بعد یه ماه ، چهل روز تعطیلی بلخره رفتم بیرون از این خونه
یه یه ساعتی راه رفتم به ۶۰۰۰ قدم نرسید
وقتایی که دانشگاه بودم رااااحت به ۶۰۰۰ قدم میرسید و بیشتر میشد به لطف علیرضا
یه گیره گرفتم
شارژر گرفتم
یه وام گرفته بودم از ویپاد اونو تسویه کردم
قبض موبایلمو پرداخت کردم
همچون کبکی که سرش توی برفه کل پروسه ی طرح و بیمارستان و ... رها کردم به امان خدا ، خودش بهتر میچینه برام 💛
موهامو بافتم قشنگ کردم
یه گیره مرواریدی سفید گرفتم که به موهای پرکلاغیم میاد
یوتوب میا رو دیدم و خندیدم کلی
...
من خیلی خیلی آدم خوش شانسیم کلا
همیشه همه کارام خودشون راه میوفته
به طرز عجیبی همچی در آخر به نفع من تموم میشه
امیدوارم طرحم جای اداری بیوفتم
راحت میتونم به علیرضا سر بزنم کلاس برم دو شیفت کار کنم و خلاصه عالیه
...
دارم وسوسه میشم برم ادامه یوتوب دیدنم
ولی نمیرم
یه آهنگ گوش کنم
یه پادکست و بخوابم 💛
.
.
.
+ من فقط میخوام که باشم ، تا برای تو فدا شم ... 💛